RUMINA
تو کــه هیـــچ وقت از دنیای من پــاک نمـی شوی فقـط گاهی رنگ می بازی خودم با همـــان بغض همیشگی مداد رنگی های کودکی هایم رامی آورم و دوباره رنگــت می کنم رنگ و رو که پیدا کـــردی،دوبـــاره می روی و بــاز هم، مـن می مــانم و حسرت کوچک شدن مداد رنگی هایم...
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسنده پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |